Saturday, September 20, 2003
خيلي احمقانه است. امروز صبح نزديك يك ساعت داشتم با يه خانم چونه ميزدم كه يك اقايي رو دوست نداشته باشه!
Tuesday, September 16, 2003
گاه بعضي از خاطرات چه بي موقع به ياد انسان مي افتند. درست موقعي كه انتظارشان را نداري. درست موقعي كه نياز به خاطرات بهتر و شيرين تري داري. درست وقتي كه نياز به كمي آرامش داري و .... و چقدر سخت و دردآوراست نداشتن همزباني كه بتواني به آرامي با او اين دردها را نجوا كني تا شايد كمي از غصه هاي امروز و ديروزت كاسته شود!