كنج خراب   | ||
|
Saturday, May 31, 2003
زندگي و ديگر ... :
مثل مستهايم، ديوانه ها، منگ و گيج و هاج و واج، درهم و برهم، شلوغ، درمانده، داغ، مات، بي اختيار.
يكي از همكارامون ساعتي پيش خداحافظي كرد و از شركت ما رفت. ظاهراً سيستم مديريت جديد زياد با روحياتش سازگار نبود.
گاهي وقتي فكر مي كنم ممكنه چند سال من هم توهمنين وضعيت (كارمندي ) بمونم خيلي حالم گرفته مي شه. گاهي وقتي به زندگي فكر مي كنم و با خودم مي گم ممكنه اين زندگي چند دهه بخواد طول بكشه چندشم ميشه! وقتي بعضي از آدم مسن هاي فعال را ميبينم از خودم مي پرسم ممكنه من هم تو اين سن و سال (اگه برسم) اين جوري فعال باشم. خودم كه فكر نمي كنم. |