كنج خراب
Wednesday, October 23, 2002
آموخته ام تنها كسي كه مرا در زندگي شاد مي كند كسي است كه به من مي گويد : تو مرا شاد كردي.
آموخته ام كه هميشه براي كسي كه قادر به كمك كردنش نيستم دعا كنم.
آموخته ام كه خداوند همه چيز را در يك روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد كه من بينديشم كه مي توانم همه چيز را در يك روز به دست بياورم.
آموخته ام كه راه رفتن كنار پدرم در يك شب تابستاني در كودكي شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است.
آموخته ام كه زندگي مثل يك دستمال لوله اي است كه هر چه به انتهايش نزديكتر مي شويم سريع تر حركت مي كند.
آموخته ام كه هيچ كس در نظر ما كامل نيست تا زماني كه عاشق بشويم.
آموخته ام كه همه مي خواهند روي قله كوه زندگي كنند اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد كه در حال بالا رفتن از كوه هستند.
آموخته ام كه ...
آموخته ام كه هميشه براي كسي كه قادر به كمك كردنش نيستم دعا كنم.
آموخته ام كه خداوند همه چيز را در يك روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد كه من بينديشم كه مي توانم همه چيز را در يك روز به دست بياورم.
آموخته ام كه راه رفتن كنار پدرم در يك شب تابستاني در كودكي شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است.
آموخته ام كه زندگي مثل يك دستمال لوله اي است كه هر چه به انتهايش نزديكتر مي شويم سريع تر حركت مي كند.
آموخته ام كه هيچ كس در نظر ما كامل نيست تا زماني كه عاشق بشويم.
آموخته ام كه همه مي خواهند روي قله كوه زندگي كنند اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد كه در حال بالا رفتن از كوه هستند.
آموخته ام كه ...
